واکنش شوروی نسبت به حضور امریکا در منطقه
روسها تا پیش از تصویب لایحه اسکورت نفتکشهای کویت در کنگره امریکا، با توجه به مناقشاتی که در این زمینه در محافل سیاسی و اجتماعی امریکا وجود داشت و اختلاف نظر موجود در کنگره و همچنین احتمال درگیری ایران و امریکا و حساسیت افکار عمومی امریکا نسبت به این مسأله، به ویژه پس از اصابت موشک هواپیمای عراقی به ناو استارک، چنین تصور میکردند که امریکاییها سرانجام از اقدام به این کار منصرف خواهند شد. لیکن پس از تصویب لایحه در کنگره امریکا، دولت شوروی رسما بیانیهای صادر کرد. در این بیانیه ابتدا رشد تشنج خطرناک در خلیج فارس و به علت افزایش کشتیهای جنگی در منطقه، مورد تأکید قرار گرفته و سپس جنگ ایران و عراق به عنوان «جنگ طولانی و بیمفهوم» و عامل مؤثر در «بدتر شدن اوضاع» مورد اشاره قرار گرفته بود. در ادامه بیانیه شوروی آمده بود:
«در نتیجه، وقایع در این منطقه به مرز خطرناکی میرسد که در آن سوی آن، مخاطرات درگیری منطقهای منجر به یک اوضاع بحرانی بینالمللی خواهد شد. دقیقا واضح است که اگر این جریانات به موقع متوقف نشده و تحت کنترل قرار نگیرند ممکن است به یک تهدید جدی صلح و ثبات بینالمللی مبدل شوند.» [212] .
تکیه بر کلماتی همچون «گسترش درگیری در منطقه» و تبدیل آن به یک
[ صفحه 90]
«بحران بینالمللی» و تأثیر آن بر صلح و ثبات بینالمللی، نشان دهندهی میزان حساسیت و در عین حال نگرانی و ناخشنودی روسها نسبت به گسترش حضور امریکا در منطقه بود. در این بیانیه، دولت شوروی، امریکا را به بهرهبرداری از اوضاع» جهت دستیابی به طرحهای دیر پای توسعهطلبی نظامی - سیاسی در این منطقه مهم و استراتژیک جهان» متهم میکند. [213] .
همچنین به منظور بهبود اوضاع، شورویها پیشنهاد کردند که:
«کلیهی کشتیهای جنگی کشورهایی که در این منطقه واقع شدهاند به فوریت از خلیج فارس خارج شوند و ایران و عراق به سهم خود از اقداماتی که کشتیرانی بینالمللی را تهدید میکند، خودداری کنند.» [214] .
این پیشنهاد مشخصا به زیان امریکا و عراق بود. گر چه در همین بیانیه به عقبنشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی که مستقیما متوجه ایران بود نیز اشاره شد.
بیانیه شوروی بازتاب نسبتا گستردهای داشت. چنانکه رادیو لندن در گزارش خبری خود گفت که این شدیدترین انتقاد از جانب شوروی محسوب میشود. [215] .
استقبال ایران از پیشنهاد شوروی، بر اهمیت بیانیهی شورویها افزود. چنانکه معاون وقت وزیر خارجه ایران، طی ملاقات با سفیر وقت شوروی در ایران، مواضع کشور خود را مبنی بر ضرورت خروج ناوهای جنگی خارجی از خلیج فارس مورد تأکید قرار داد. [216] در واقع، بیانیهی شوروی ضمن اینکه نشانه مخالفت رسمی و آشکار مسکو با اقدامات امریکا ارزیابی میگردید، در عین حال نشانهی نزدیکی مواضع ایران و شوروی [217] و در نتیجه افزایش موقعیت و نفوذ
[ صفحه 91]
شوروی در منطقه نیز محسوب میشد. در این زمینه مقالهی روزنامهی کریستین ساینس مانیتور قابل توجه است. در این مقاله به نقل از یک دیپلمات عرب ضمن تأکید بر «ترمیم روابط شوروی با اعراب»، به تقویت رابطه با کویت و اتحاد نزدیکتر با عراق و همچنین بهبود رابطه با ایران تأکید شده است:
«در این لحظه، شورویها تنها قدرت عمدهای هستند که هم با ایران و هم با عراق پیوسته در گفتگویند.» [218] .
تأکید بیانیهی مسکو بر خروج ناوهای جنگی از منطقه، منجر به پیدایش این استنباط شد که شوروی در نظر دارد پایان بخشیدن به بحران در خلیج فارس را از مسئله پایان بخشیدن به جنگ ایران و عراق تفکیک نماید. این مسئله منجر به عکس العمل شدید عراق شد. چنانکه روزنامه الثوره، ارگان حزب بعث عراق اعلام کرد: «عراق با توطئه تفکیک جنگ مخالف است.» [219] نزار حمدون سفیر عراق در سازمان ملل نیز طی سخنانی اعلام کرد:
«پیشنهاد پایان دادن به جنگ نفتکشها، خارج از چارچوب راه حلی برای خاتمه دادن به کل نبرد، پیشنهادی عبث و مسخره است.»
وی در مخالفت با موضعگیری شورویها، ضمن تأکید بر اینکه: «هیچ قانون بینالمللی کشوری را از یاری دادن به کشور دیگر منع نمیکند.» افزود:
«امریکا محق است که از منافع خود محافظت کند.» [220] .
صدام نیز طی سخنانی به مناسبت سالگرد انقلاب عراق، ضمن تأکید بر موافقت عراق با «صلح کلی» از هر گونه کوشش جهت تجزیه جنگ یا تقسیم آن به مناطق مختلف، به عنوان تلاشهای مشکوک جهت ادامه جنگ و تشویق گرایش تجاوزکارانه ایران نام برد. صدام در این سخنرانی با اشاره به ضرورت تلاش قدرتهای بزرگ برای پایان دادن به جنگ، میگوید:
«ما همچنین به این قدرتها هشدار دادیم که ادامه جنگ در این منطقه حساس حتما به عواقب وخیمی منجر خواهد شد و شما زمانی با وضعیت
[ صفحه 92]
سخت و خطرناکی مواجه خواهید شد که عملا نخواهید توانست آنرا کنترل نمایید. لذا شما نبایستی به طور منفی در برابر آن بایستید و فقط به سخن و اظهار نظر اکتفا نمایید.» [221] .
اظهارات مقامات عراقی و صدام به طور مشخص، موضعگیری در برابر بیانیه دولت شوروی و همچنین پیشنهاد ایران مبنی بر آمادگی برای رعایت آتشبس در خلیج فارس بود که بیان شد.
آغاز اسکورت نفتکشها و برخورد کشتی امریکایی با مین
در عین حالی که امریکاییها در تبلیغات، برتری نظامی خود را مورد تأکید قرار میدادند، لیکن با رعایت جوانب احتیاط، تدابیر خاصی را اتخاذ کردند که قابل توجه بود. آنها نسبت به پنج منطقه در خلیج فارس برحسب موقعیت جغرافیایی و قابلیتهای دفاعی و نظامی ایران حساسیت داشتند: [222] .
1- استقرار موشک ساحل به دریا، موسوم به کرم ابریشم (Silkworm) در دهانه ورودی تنگه هرمز.
2- استفاده از جزیره ابوموسی و موقعیتهای جغرافیایی مشابه (جزیره سیری) که با استفاده از قایقهای تندرو امکان تهاجم سریع و موفقیتآمیز را به کاروان اسکورت نفتکشها فراهم میساخت.
3- امکان تهاجم هوایی و هلیکوپتری در نقاط مختلف خلیج فارس، در حد فاصل جزیره سیری تا رو به روی سواحل قطر.
4- امکان تهاجم شناوری در محدودهی عمومی جزیره فارسی در شمال خلیج فارس.
[ صفحه 93]
5- کانال ورودی بندر الاحمدی کویت و احتمال مینگذاری مجدد در این کانال.
ناوگان اسکورت نفتکشها و همچنین ناوگان پشتیبانی کننده متعلق به نیروهای خاورمیانهای فرماندهی مرکزی امریکا در منطقه حضور یافتند. در مجموع قریب 20 فروند ناو جنگی که بعدها به 50 فروند افزایش یافت برای عملیات اسکورت نفتکشها در نظر گرفته شد که عبارت بودند از گروه ناو هواپیما بر سنگین و تهاجمی کانستلیشن (Constlation) شامل 7 فروند ناوهای همراه، 6 فروند فریگیت موشکانداز (FFG) و حداقل سه فروند ناوشکن معمولی (DD) و موشکانداز (DDG)، دو فروند رزمناو (CG) و یک فروند نبرد ناو (Battl ship) و یک فروند ناو سرفرماندهی و ارتباطات الکترونیکی موسوم به ناو لاسال (Lasal). [223] .
سرانجام پس از تصویب قطعنامه 598 در شورای
[ صفحه 94]
امنیت سازمان ملل در تاریخ 30 / 4 / 66، تنها به فاصله یک روز بعد، در
[ صفحه 95]
ساعت 37: 7 روز چهارشنبه 31 مرداد 1366، کاروان اسکورت نفتکشها با فرمان رئیس جمهور امریکا و با ابلاغ مقامات پنتاگون، عملیات خود را با هدف تاکتیکی اسکورت دو فروند کشتی کویتی در مسیری 600 مایلی آغاز کردند. امریکا قبل از آغاز اسکورت نفتکشها از عراق درخواست کرد که موقتا از حمله علیه نفتکشها در خلیج فارس خودداری نماید. [224] به گزارش روزنامه القبس رژیم عراق در پاسخ به درخواست امریکا حمله به نفتکشهای ایران را به عنوان اهداف جنگی عراق اعلام کرد. [225] .
در اولین مرحله از اسکورت نفتکشها، دو نفتکش با پرچم امریکا به نامهای بریجتون و گاز پرنس هر کدام با ظرفیت 400 هزار تن (یا 5 / 2 میلیون بشکه نفت) و تحت حمایت سه ناو جنگی امریکا به نامهای «ناوشکن کید»، «رزمناو فوکس» و «کشتی موشکانداز کروملین» حرکت خود را از مبداء 13 مایلی سواحل امارت متحده عربی به مقصد کویت آغاز کردند. [226] .
آرایش ناوهای امریکا برای اسکورت نفتکشها بدین شکل بود که ناوشکن موشکانداز فوکس در جلو و فریگیت موشکانداز کروملین با حفظ فاصله نیم مایل، مسئولیت تأمین جناح چپ کاروان را برعهده داشت. سوپر تانکر بریجتون در وسط و در پشت ناوشکن فوکس و کشتی گاز پرنس با رعایت فاصله یک مایلی در پشت بریجتون قرار داشتند. مجموعه کاروان یک پیکان یا لوزی دمدار را تشکیل میداد. سرعت کاروان به طور تقریبی 13 گره دریایی در ساعت و براساس حداکثر سرعت تقریبی نفتکش بریجتون تنظیم شده بود. [227] .
[ صفحه 96]
امریکاییها به منظور پوشش تبلیغاتی عملیات اسکورت، 10 تن از خبرنگاران را با تأیید پنتاگون از یک مجموعه چند صد نفری خبرنگاران انتخاب و تحت عنوان نمایندگان ائتلاف مراکز خبری، [228] در ناوهای جنگی اسکورت کننده و نفتکش مستقر کردند. در عین حال، پنتاگون کلیهی گزارشهای خبری را که خبرنگاران جمعآوری میکردند، قبل از انتشار کنترل میکرد. [229] .
در همین اوضاع، در حالی که ابهامات زیادی در مورد به سلامت رسیدن اولین کاروان اسکورت نفتکشها وجود داشت، داگلاس رابرت، خبرنگار صدای امریکا از کویت به نقل از کارشناسان اعلام کرد که به رغم جنگ لفظی ایران، کاروان دریایی کویت سالم به مقصد خواهد رسید. [230] روزنامه الوطن چاپ کویت، ضمن خرسندی از اسکورت نفتکشها، رویدادهای مربوط به این حادثه را دنبال کرده و نسبت به سلامت کاروان کاملا امیدوار بود.
در حالی که هنوز کاروان نفتکشها به مقصد نرسیده بودند، آنتونی کردزمن، یکی از مقامات سابق وزارت دفاع امریکا با اشاره به محدودیت ابزار و وسایل ایران برای جنگ دریایی اعلام کرد:
«به نظر نمیرسد مسئلهای پیش آید مگر اینکه ایران علاقهمند به پذیرش خطر باشد و این مسئله نیز در حال حاضر چندان بخردانه به نظر نمیآید... در این ماجرا ایران قدرتی است که در برابر نیروی دریایی امریکا آسیبپذیر است.» [231] .
رادیو بی. بی سی در بخش انگلیسی خود با اشاره به عبور کاروان نفتکشها و ناوهای جنگی از تنگه هرمز، نظر خبرنگار دفاعی نشریه نیویورک تایمز را در مورد احساس ریگان نسبت به عبور از تنگه هرمز نقل کرد:
[ صفحه 97]
«فکر میکنم احساس امریکا آن است که ایران جرأت حمله مستقیم را نخواهد داشت و اگر هم اشتباها دست به چنین کاری بزند امریکا توان مقابله نظامی با آن را خواهد داشت بنابراین در حال حاضر در این مورد خوشبینی وجود دارد.» [232] .
در این حال، سفیر عراق در سازمان ملل و همچنین سفیر عراق در لندن طی مصاحبههای جداگانهای، بر حق عراق برای حمله به نفتکشهای ایران به منظور پایان دادن به جنگ تأکید کردند. [233] .
در وضعیتی که کلیهی رسانهها برای پوشش خبری اسکورت نفتکشها بسیج شده بودند و کاروان نفتکشها همراه با ناوهای جنگی امریکا در 27 کیلومتری جنوب شرقی کویت قرار داشتند، نفتکش بریجتون ناگهان با مین برخورد کرد. بنابر گزارشها، شدت انفجار به گونهای بود که برخی از خبرنگاران و ملوانان از روی عرشه به دریا پرتاب شدند [234] و کاروان از سرعت خود کاست.
با توجه به پوشش وسیع خبری اولین مرحله اسکورت نفتکشها و جنگ روانی که امریکاییها در این زمینه به راه انداختند، بازتاب این حادثه بسیار گسترده و قابل توجه بود. در حالی که تا پیش از این، امکانات و تواناییهای دفاعی امریکا برای مقابله با هر حادثه ممکن و قدرت کنترل اوضاع مورد تأکید قرار میگرفت، ناگهان نقش ایران در کار گذاشتن مین، وضعیت دشوار کشتیها و محدودیت آنها برای عبور از آبراهها با توجه به عمق کم آن مورد توجه قرار گرفت. رادیو لندن به نقل از کارشناسان امور کشتیرانی گفت:
«اصابت با مین بزرگترین خطری است که نیروی دریایی امریکا را در آن آبها تهدید میکند، چرا که عملیات مینیابی بسیار دشوار و طرحریزی یک واکنش نظامی با آن تقریبا غیر ممکن است.» [235] .
همچنین در زمانی که مسئولان کویتی کاملا نسبت به اسکورت نفتکشها خرسند و در انتظار رسیدن آنها به مقصد بودند، برخورد کشتی نفتکش به مین،
[ صفحه 98]
آنها را در بهت و حیرت فروبرد و ضعف و ناتوانی امریکا برای مقابله با مینها، برای امریکا «شرمآور» خوانده شد. [236] سفیر امریکا در کویت بلافاصله ایران را مسؤول انفجار مین دانست و در عین حال تأکید کرد که این اقدام منجر به لغو تلاشهای امریکا برای حفاظت از نفتکشها نخواهد شد. [237] برخلاف اظهارات سفیر امریکا در کویت، سخنگوی کاخ سفید در مجمع خبرنگاران اعلام کرد: «مشخص کردن عامل این حادثه مشکل است.» همچنین بر این نکته تأکید کرد که در حال حاضر اقدام تلافیجویانه از سوی امریکا تحت بررسی نیست. [238] .
مقامات پنتاگون در توجیه این حادثه اعلام کردند:
«بیش از 9 دیدهبان مستقر در عرشهی ناوگان امریکایی که نیم مایل جلوتر از بریجتون حرکت میکرد، نتوانستند مین را تشخیص دهند. چون این مینها در عمق آب کار گذاشته میشوند.» [239] .
نخست وزیر وقت انگلیس با نگرانی نسبت به عکس العمل امریکا، به این کشور توصیه کرد که با آرامش از خود واکنش نشان دهد. وی تأکید کرد که استراتژی اصلی باید این باشد که در عین باز نگهداشتن کشتیرانی، از شدت بحران بکاهیم. وی همچنین اضافه کرد که این کشتی در جایی به مین برخورد کرد که انتظار آن نمیرفت. [240] .
در چنین اوضاعی آقای هاشمی در همان روز که نفتکش بریجتون با مین برخورد کرد در نماز جمعه تهران در پاسخ به موضعگیری عراق مبنی بر حمله به نفتکشهای ایران، اعلام کرد:
«اگر عراق به مراکز اقتصادی و تأسیسات ایران حمله کند، ایران متحدین منطقهای عراق را مورد حمله قرار خواهد داد.» [241] .
پس از اصابت نفتکش بریجتون با مین، بررسی راه مقابله با مین به عنوان یک مسئله جدی مورد توجه قرار گرفت. کارشناسان دریایی امریکا و کویت، بحث و بررسیهایی را به منظور مقابله با مینها آغاز کردند. [242] برخی از منابع،
[ صفحه 99]
مقابله با مین را دشوار ذکر کرده و به این مسئله اشاره کردند که برای بسیاری از افراد حیرتآور است که اسکورت امریکایی، وسایل مجهز و پیشرفتهی تشخیص مین نداشته است. [243] .
در همین روند، امریکا تصمیم گرفت هلیکوپترهای مینروب به خلیج فارس اعزام نماید. [244] ضمن اینکه در برخی رسانهها از جمله روزنامه کویتی القبس، شایعاتی مبنی بر احتمال مینگذاری بنادر و جزایر ایران منتشر شد. [245] .
علاوه بر مسئله فوق، اقدام تلافیجویانه امریکا علیه ایران، موضوع دیگری بود که مورد توجه قرار داشت. در عین حال که برخی از مقامات امریکایی، ایران را مسئول این حادثه اعلام کردند، لیکن عدم دسترسی به شواهد و قرائن آشکار مبنی بر دخالت ایران و همچنین توانایی دفاعی و نظامی ایران، بهانهای بود تا امریکاییها را از اقدام علیه ایران باز دارد. ضمن اینکه به نظر میرسید نگرانی امریکا از گسترش دامنه بحران سبب شده بود امریکاییها، حداقل در این مقطع زمانی به دنبال اثبات نقش ایران در برخورد نفتکش بریجتون با مین نباشند، زیرا این مسئله امریکا را برای تصمیم گیری در موقعیت بسیار دشواری قرار میداد که اقدام تلافیجویانه و یا سکوت در برابر ایران، هر کدام عواقب ناخوشایندی را برای امریکا در پی داشت. جفری کمپ، عضو اسبق شورای امنیت ملی امریکا، در پاسخ به سؤال خبرنگار رادیو لندن، در مورد اقدام تلافیجویانه اظهار داشت:
«امریکا همواره این نکته را روشن کرده که اگر ثابت شود چه کسی علیه منافع این کشور دست به اقدام نظامی زده است به تلافیجویی اقدام خواهد کرد... استنباط من از اظهارات واینبرگر این بود که وی عملا مبهم سخن گفته است.» [246] .
بدین ترتیب، امریکاییها تنها برخلاف تصورات خود در اولین گام به منظور حضور مقتدرانه در منطقهی خلیج فارس با ناکامی رو به رو شدند و همین امر بر
[ صفحه 100]
پیچیدگی بحران در این منطقه افزود. در واقع، نه تنها اعتبار قدرت نظامی امریکا، بلکه حضور نظامی امریکا نیز فاقد تأثیر تعیین کننده در تأمین آزادی کشتیرانی در منطقه خلیج فارس، بدان مفهوم که امریکا دنبال میکرد، شد.
تصویب قطعنامه 598
از تصویب قطعنامه 598 تا پذیرش آن از سوی ایران یک سال به طول انجامید. آنچه که در این کتاب و در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است تنها تصویب قطعنامه 598 و مواضع اولیه ایران در برابر آن میباشد. مبحث «پذیرش قطعنامه» انشاءالله در کتاب بعدی (جلد پنجم) مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
پس از ناکامی و شکست سیاست امریکا در ماجرای موسوم به مک فارلین تلاشهای امریکا برای پایان دادن به جنگ، بر پایه دستیابی به یک تفاهم بینالمللی، با تصویب قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل، شکل گرفت. امریکاییها امیدوار بودند که با مذاکرات پنهان و آشکار با دو کشور ایران و عراق، زمینه دستیابی به منافع گذشته خود را، فراهم نمایند. افشای این تلاشها و نتایج ناشی از آن، تشتت سیاست منطقهای امریکا و به موازات آن دستیابی ایران به پیروزی در عملیات والفجر 8 (فتح فاو) و کربلای 5 و همچنین افزایش نفوذ شوروی در منطقه با بهرهگیری از ناکامیهای امریکا، همراه با گسترش درگیری در منطقه خلیج فارس و نتایج ناشی از آن، امریکا را در برابر وضعیت بسیار نامطلوبی قرار داد.
امریکاییها برای غلبه بر وضعیت دشوار و پیچیدهای که فرا روی خود داشتند، سیاست دو گانهای را در دو جهت متفاوت ولی با هدف واحد دنبال کردند. واینبرگر وزیر دفاع وقت امریکا، در گزارش به کنگره این کشور نوشت:
«سیاست امریکا در چند ماه گذشته در دو جهت بوده است، از یک طرف به تشویق و تعقیب کلیه تلاشهای دیپلماتیک که در جهت پایان دادن به جنگ صورت میگیرد، میپردازد و از تلاشهایی که جلوی ایران را
[ صفحه 101]
در ادامه جنگ میگیرد حمایت میکند و از طرف دیگر تلاش میکند تا از کشورهای غیر متحاربی که به واسطه ادامه و گسترش جنگ مورد تهدید قرار میگیرند، پشتیبانی نماید.» [247] .
کرد زمن بعدها در تجزیه و تحلیل سیاست دو گانه امریکا و فشار به ایران نوشت:
«تغییر و تحول در توانمندی و قابلیتهای ایران، منجر به این شد که امریکا سیاست دو گانهای را در مورد ایران اتخاذ نماید. نخستین جنبهی این سیاست، تحت فشار قرار دادن سازمان ملل متحد برای برقراری یک آتشبس کامل در جنگ بود تا به برقراری صلح بر مبنای قرار داد 1975 الجزایر منتهی شود و دو طرف به مرزهای قبل از جنگ برگردند. دومین جنبهی سیاست امریکا، دست زدن به اقدام نظامی برای محدود کردن جنگ در خلیج (فارس)، جلوگیری از گسترش نفوذ اتحاد شوروی و اعمال فشار به ایران جهت پذیرش آتشبس بود.» [248] .
احتمال عدم پذیرش قطعنامهی سازمان ملل از سوی ایران و عراق و تمایل احتمالی دو کشور به ابتکار عمل شوروی (پیشین) برای برقراری صلح، [249] سبب گردید که امریکاییها علاوه بر حضور گسترده در منطقه خلیج فارس و برخورداری از اهرم فشار نظامی، استفاده از ساز و کارهای سازمان ملل برای سازمان دهی تلاشهای صلح و تشدید مجازات متخلفین را، در صورت سر پیچی از پذیرش قطعنامه، مورد تأکید قرار دهند. وزیر دفاع وقت امریکا در همین زمینه میگوید:
[ صفحه 102]
«از ژانویه 1987، ایالات متحده در شورای امنیت تلاش گسترده به عمل آورده و در صدد است تا یک سری قطعنامه به تصویب برساند که اولین آن خواستار آتشبس و عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی است و دومین آن شامل اقدامات اجرایی است. پنج عضو دائم توافق دارند که جنگ بیش از اندازه به طول انجامیده و باید اقدامات بینالمللی جدیتری صورت گیرد تا دو طرف به این جنگ پایان بخشند. برای رسیدن به این منظور، ایالات متحده قویا از اعمال اقدامات اجباری علیه ایران حمایت میکند.» [250] .
در روند جدید برخورداری سازمان ملل از نقش محوری در پایان بخشیدن به جنگ ایران و عراق با توجه به ناکامیهای پیشین این سازمان به دلیل ناتوانی در تصمیمگیری مستقل باارائه «راه حل عادلانه»، میتوانست موقعیت این سازمان را در اوضاع جدید کاملا بهبود بخشد. لازمهی این امر توجه جدی و اساسیتر به خواستههای ایران، به عنوان کشوری که مورد تهاجم قرار گرفته و در آن وقت نیز موقعیت برتر نظامی داشته، بود. نماینده وقت ایران در سازمان ملل در این زمینه میگوید:
«سازمان ملل اگر میخواست موفقیتی داشته باشد، میبایست تا حدودی حقانیت ایران را مطرح کند تا از این طریق هم امکان تأمین پارهای از نظرهای ایران به دست آید و هم زمینه برای به اصطلاح نقش سازنده شورای امنیت فراهم شود.» [251] .
شورای امنیت سازمان ملل با توجه به ترکیب اعضاء و نقش و موقعیت امریکا در این شورا، همواره از تأمین خواستههای بر حق ایران ممانعت میکرد و همین مسئله موجب میشد هیچ گاه موقعیت لازم برای پایان بخشیدن به جنگ ایجاد نشود. در شهریور سال 59 پس از تجاوز عراق به ایران، شورای امنیت سازمان ملل «با سکوت ضمنی خود، زمان لازم را برای نیروهای متجاوز
[ صفحه 103]
عراقی فراهم ساخت تا به تقویت مواضع خود در داخل سرزمین ما بپردازند و قطعنامه 479 (سال 1980) را صادر کردکه در آن نه تنها متجاوز معرفی نگردید و از نیروهای عراقی نیز درخواست عقبنشینی از سرزمین ما به عمل نیامد، بلکه با درخواست آتشبس، سعی در آن داشت که مردم مظلوم ایران را از حق دفاع مشروع که براساس ماده 51 منشور ملل متحد به رسمیت شناخته شده بود، محروم نماید.» [252] بعدها پس از آزادسازی مناطق اشغالی با فتح خرمشهر و اخراج نیروهای متجاوز عراقی از قسمتهای عمده سرزمین ایران، شورای امنیت با اظهار نگرانی از تهدید صلح و امنیت بینالمللی، پس از تشکیل جلسهای اضطراری، قطعنامه 514 (سال 1982) را صادر کرد و درخواست عقبنشینی به مرزهای بینالمللی را مطرح ساخت. [253] حال آنکه این قطعنامه در چنین موقعیتی نه تنها هیچ گونه سودی برای ایران نداشت، بلکه اساسا به دلیل نگرانی اعضای شورای امنیت از ادامه جنگ و ورود ایران به داخل خاک عراق و برای حمایت از عراق صادر شد.
تداوم برخوردهای غیر منصفانه و جانبدارانه از عراق، ایران را نسبت به ماهیت تلاشهای سازمان ملل بدبین و تا اندازهای ناامید کرد و همین امر به میزان قابل توجهی نقش و کارآیی سازمان ملل و موقعیت آن را کاهش داد. با گذشت سالهای اولیهی جنگ و گسترش آن و نیز پس از حمله عراق به شهرها و مردم غیر نظامی و بیدفاع، موفقیتهای اولیهی سازمان ملل برای توقف جنگ شهرها و محکومیت تلویحی عراق در به کارگیری سلاحهای شیمیایی [254] و همچنین
[ صفحه 104]
برقراری آتشبس موقت در خلیج فارس و به موازات آن افزایش حمایت قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه از عراق و کم رنگ شدن امکان دستیابی ایران به پیروزی نظامی برای پایان دادن به جنگ، توجه ایران به نقش سازمان ملل افزایش یافت.
در عین حال عدم تفاهم اعضای شورای امنیت سازمان ملل در مورد پایان دادن به جنگ و نحوهی آن و نیز عدم ارائه «راه حل مناسب و عادلانه» برای تأمین نظریات طرفین درگیر در جنگ، همچنان به عنوان بخشی از موانع برای پایان دادن به جنگ، خودنمایی میکردند. سرانجام با تحولات جنگ و در نتیجه نگرانی اعضای شورای امنیت از گسترش جنگ [255] و پیروزی ایران، زمینههای تفاهم اعضاء با صدور بیانیهای از سوی رئیس شورای امنیت فراهم و نشان داده شد. چند روز پس از صدور این بیانیه، در تاریخ 31 دسامبر 1986، دبیر کل سازمان ملل گزارشی را به اعضاء شورای امنیت ارائه کرد که نشان داد 101 مورد حمله به کشتیها در خلیج فارس صورت گرفته است. دبیر کل ضمن درخواست از اعضاء برای افزایش تلاشها جهت خاتمه دادن به جنگ، اعلام کرد که آماده است نظریاتش را در اختیار شورا قرار دهد. [256] این درخواست مورد قبول اعضای شورا قرار گرفت و از ماه فوریه 1987 اعضای دائم شورای
[ صفحه 105]
امنیت به صورت یک گروه، کار مشترک و سازمان دهی شدهای را جهت پایان بخشیدن به جنگ آغاز کردند. کار این گروه محرمانه بود و نتیجه آن پنج ماه بعد به صورت قطعنامه 598 نمایان شد. [257] .
بدین ترتیب، روند تنظیم قطعنامهی 598 در سازمان ملل، تحت رهبری امریکا آغاز شد. ریچارد مورفی معاون وزیر خارجهی امریکا در همین زمینه میگوید:
«امریکا بر کوششهای بینالمللی خود برای اختتام جنگ ایران و عراق افزوده و برای این منظور از جمله در شورای امنیت سازمان ملل متحد نقش رهبری را به عهده گرفته است.» [258] .
چنانکه اشاره شد، پس از پیروزی ایران در عملیات والفجر 8 و کربلای 5 و تثبیت موقعیت برتر سیاسی - نظامی ایران بر عراق، تلاشهای امریکا برای پایان دادن به جنگ شکل جدیدی به خود گرفت. روزنامه الاتحاد خبری را مبنی بر گفتگوی عراق با امریکا منتشر کرد:
«عراق هم اکنون سرگرم تماس با امریکا به منظور تشویق این کشور به تهیه و ارائه قطعنامهای میباشد که توسط شورای امنیت ارائه و از ایران و عراق بخواهد که اعلام آتشبس کرده و نیروهای خود را به مرزهای بینالمللی بر گردانند. عراق میکوشد تا قطعنامه مذکور متضمن تحریم تجاری علیه کشوری شود که آتشبس را نپذیرد.» [259] .
در این مرحله، جمهوری اسلامی ایران با توجه به روند تحولات سیاسی - نظامی جنگ و ماهیت تلاشهای اعضاء شورای امنیت سازمان ملل، تحرکات اخیر را کاملا مورد توجه قرار داد. بدین معنا که برای بهرهبرداری از نتایج حاصله از پیروزی در سلسله تلاشهای نظامی و همچنین توقف حملات عراق به نفتکشها، ضرورتا به تلاشها و اقدامات اعضای شورای امنیت نظر داشت. علاوه بر اینها، این درک برای ایران وجود داشت که این قطعنامه نیز همانند سایر
[ صفحه 106]
قطعنامهها به تصویب خواهد رسید و در صورت عدم مذاکره و گفتگو عملا حقوق و خواستههای ایران همانند گذشته نادیده انگاشته میشد در این میان زمینهها و موقعیت لازم برای توجه به نظریات ایران نیز فراهم شد. بدین معنا که برتری ایران به عنوان یک واقعیت مورد پذیرش قرار گرفته و برخی از اعضای فعال شورای امنیت با توجه به اهداف خود، نظریات ایران را مورد توجه قرار دادند. زیرا هر گونه بیتوجهی نسبت به درخواستهای ایران، به همان میزان امکان عملی شدن اجرای قطعنامه و پایان بخشیدن به جنگ را مورد تردید قرار میداد. در این زمینه، سفیر وقت ایران در سازمان ملل میگوید که در همین ایام بنیاد فورد کنفرانس جنگ ایران و عراق را با حضور نمایندگان اعضای دائم شورای امنیت به اضافه دبیر کل و معاون او و عده زیادی از صاحب نظران و متخصصان خاورمیانه برگزار کرد. در این کنفرانس سخنرانیهای زیادی صورت گرفته که تعدادی از آنها انتشار نیافت و حقایق بسیاری در مورد مظلومیت ایران که تاکنون گفته نشده بود، بیان شد. در این کنفرانس نیز چنین نتیجهگیری شد که مادامی که بخشی از خواستههای مشروع ایران به رسمیت شناخته نشود، امکان دستیابی به راه حل سیاسی وجود نخواهد داشت. [260] .
در این روند، تحرکات دیپلماتیک ایران در سازمان ملل و گفتگو با دبیر کل این سازمان و برخی از اعضای دائمی و غیر دائمی شورای امنیت و نظریاتی که ایران همراه با دلائل متقن و راه حلهای عملی ارائه کرد، سبب گردید که ضمن توجه به اقدامات و مواضع ایران، تا اندازهای پیشنویس اولیهی قطعنامه نیز تغییر نماید. بعدها رادیو بی. بی سی طی گزارشی در همین زمینه به نقل از مقامات آلمان غربی گفت:
«پیشنویس مقدماتی طرح شدید اللحن شورای امنیت که عمدتا به وسیله ایالات متحده تنظیم شده بود، غیر منصفانه و علیه ایران بود. آلمان غربی و اعضاء غیر دائمی شورای امنیت مصرانه تلاش کردند که در قطعنامه
[ صفحه 107]
تصریح شود این ایران نبوده که جنگ را آغاز کرده است، از این گذشته عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی، قراردادهای بینالمللی را مبنی بر عدم استفاده از این سلاحها، نقض کرده است.» [261] .
برابر برخی اطلاعات که در این زمینه وجود دارد، علاوه بر تغییر طرح پیشنویس اولیه، تلاش امریکا برای تنبیه متمردین از قطعنامهی صادره با صدور یک قطعنامهی دیگر بینتیجه ماند. مایکل ارماکاست معاون سیاسی وزارت خارجه امریکا در این زمینه میگوید:
«پنج کشور امریکا، شوروی، بریتانیا، فرانسه و چین نتوانستند درباره دومین قطعنامه مربوط به جنگ ایران و عراق در زمینه اقدام تنبیهی علیه کشور متمرد در جنگ خلیج فارس به توافق برسند.» [262] .
انتشار اخبار مربوط به توافق اعضاء شورای امنیت برای صدور قطعنامه، بازتاب نسبتا گستردهای داشت. عراقیها با توجه به وضعیت نامطلوبی که در جبهههای نبرد داشتند و همچنین تلاش برای بینالمللی کردن جنگ با حمله به نفتکشها و اشتیاق جهت پایان یافتن جنگ، بلافاصله اخبار مربوط به این توافق را به طور نسبتا مفصل در رسانههای خود منعکس کردند. [263] عراقیها چنین پیشبینی میکردند که به علت عدم تأمین تمامی خواستههای ایران در قطعنامه جدید، ایران از پذیرش آن خودداری خواهد کرد و همین امر زمینه تشدید فشار به ایران را فراهم خواهد ساخت.
متن غیر رسمی مفاد پیشنویس طرح قطعنامه [264] پیشنهادی اعضای شورای امنیت، حاوی نکات مهمی بود، بدین ترتیب که در نخستین مرحله فورا آتشبس برقرار شود و نیروها بدون هر گونه اقدام نظامی در اسرع وقت به مرزهای بینالمللی مورد قبول عقبنشینی کنند. سپس مبادله کلیه اسرا با همکاری کمیته بینالمللی صلیب سرخ انجام پذیرد. همکاری ایران و عراق با دبیر کل به منظور حل و فصل منصفانه و شرافتمندانه در مرحله سوم مورد قبول دو طرف انجام
[ صفحه 108]
میگرفت. مسئله تحقیق دربارهی مسؤولیت جنگ از سوی یک ارگان بیطرف نیز پیشبینی شده بود. علاوه بر این، بررسی خسارات وارده و کمک بینالمللی مناسب برای بازسازی مناطق ویران شده، بخشی از مفاد قطعنامهی پیشنهادی بود.
در این پیشنویس گر چه بخشی از نظریات ایران از جمله تعیین متجاوز با تشکیل یک کمیته بیطرف، مورد توجه قرار گرفت، اما قطعنامه و ترتیب بندهای مندرج در آن با توجه به موقعیت برتر جمهوری اسلامی، به زیان ایران تنظیم شده بود. در واقع، امریکاییها مایل نبودند آنچه را که ایران در میدانهای جنگ پیگیری میکرد و در اثر پیروزیهای نظامی حاصله، در موقعیت برتر قرار گرفته بود، به رسمیت شناخته و در پشت میز مذاکره به این کشور امتیازات اساسی بدهند.
آقای هاشمی در نخستین واکنش رسمی ایران در برابر طرح تازه شورای امنیت، این طرح را غیر منصفانه خواند. [265] ریچارد مورفی بلافاصله در پاسخ به اظهارات آقای هاشمی گفت:
«ایالات متحده از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد در تلاش است تا قطعنامهای را تهیه کند که هم برای ایران و هم برای عراق قابل قبول باشد.» [266] .
تلاشهای گستردهی ایران در سازمان ملل برای گنجاندن نظریات خود در قطعنامهی نهایی، در مقایسه با برخوردهای پیشین ایران با قطعنامههای شورای امنیت، کاملا واضح و آشکار و برای ناظران قابل رویت بود. ایران خواستار آن بود که در قطعنامه پیش از درخواست برقراری آتشبس از طرفین، ابتدا مسؤول آغاز جنگ معرفی شود. [267] شواهد و قرائن نشان دهنده عدم تمایل شورای امنیت به برداشتن این گام بود. به همین دلیل، بخش عمده تلاشهای ایران قبل و بعد از تصویب قطعنامهی 598، به تأمین همین خواسته معطوف شد. عراق نیز علاوه بر آنکه در تهیه متن پیشنویس نقش فعالی
[ صفحه 109]
داشت، در برابر تلاشهای ایران، طرح 5 مادهای پیشنهادی صدام را نیز مستقلا ارائه کرد. در این طرح که طی مقالهای در کلیه روزنامههای عراق به چاپ رسید، تأکید شده بود: «ما این پنج اصل را به عنوان راه تغییرناپذیر پایان دادن به این جنگ اعلام کردهایم.» [268] پنج اصل مورد اشاره صدام عبارت بودند از:
«1- استقرار یک آتشبس جامع.
2- عقبنشینی جامع، کامل و بدون قید و شرط نیروها به آن سوی مرزهای بینالمللی.
3- تبادل کلی و جامع اسرای جنگی.
4- امضای یک پیمان صلح و عدم تجاوز.
5- عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و احترام به نحوه زندگی مردم دو کشور.» [269] .
سرانجام قطعنامهی 598 به عنوان مفصلترین قطعنامه از سلسله قطعنامههای مورد مطالعه، نه ماه و نیم پس از تصویب قطعنامه 588 و در موقعیتی که احتمال تشدید و گسترش جنگ موجبات نگرانی اعضای شورای امنیت را فراهم کرده بود، در تاریخ 30 / 4 / 1366، به اتفاق آراء تصویب و صادر شد. [270] .
در این قطعنامه، اعضای شورای امنیت از آغاز و ادامه این درگیری، بمباران مراکز کاملا غیر نظامی، حمله به کشتیهای بیطرف و هواپیماهای غیر نظامی و استفاده از سلاحهای شیمیایی که مغایر با تعهدات مندرجه در پروتکل 1925 ژنو میباشد، اظهار تأسف کردند. همچنین اعضای شورای امنیت اعلام کردند:
«به طور عمیق نگران اوجگیری احتمالی و توسعه این درگیری میباشند و مصمم هستند به تمام عملیات نظامی بین ایران و عراق خاتمه دهند.» [271] .
سپس مصوبات شورای امنیت، تحت عنوان بندهای قطعنامه به شرح ذیل مورد تأکید قرار گرفت:
«1- در اولین قدم جهت حل و فصل مناقشه از طریق مذاکره، ایران و
[ صفحه 110]
عراق آتشبس را رعایت کنند و تمامی اقدامات نظامی زمینی، دریایی و هوایی را خاتمه داده و تمام نیروهایشان را بدون تأخیر به مرزهای شناخته شده بینالمللی بازگردانند.
2- یک هیأت توسط دبیر کل، برای بررسی، تأیید و نظارت آتشبس و عقبنشینی نیروها اعزام شود. همچنین دبیر کل تدابیر ضروری را برای مشورت با دو طرف ترتیب دهد.
3- آزادی اسرای جنگی و بازگشت بدون تأخیر آنها به کشورشان پس از قطع مخاصمات.
4- همکاری دو کشور با دبیر کل برای اجرای قطعنامه.
5- خودداری تمام کشورها از هر گونه اقدامی که احتمالا به تشنج بیشتر و گسترش مناقشه منجر شود.
6- دبیر کل در مشورت با ایران و عراق، موضوع مسؤولیت بروز جنگ را مورد بررسی قرار دهد و مراتب را هر چه سریعتر به اطلاع شورای امنیت برساند.
7- هیأتی از کارشناسان از سوی دبیر کل برای بررسی خسارات و بازسازی تعیین شده و به شورای امنیت گزارش دهد.
8- دبیر کل در مشورت با ایران و عراق و دیگر کشورهای منطقه، تدابیری را برای پیشبرد امنیت و ثبات منطقه، مورد بررسی قرار دهد.
9- دبیر کل شورا را از اجرای این قطعنامه مطلع سازد.
10- شورای امنیت در صورت ضرورت برای بررسی اقدامات بیشتر جهت تضمین پایبندی طرفین به این قطعنامه آماده است بار دیگر تشکیل جلسه بدهد.» [272] .
این قطعنامه با توجه به موقعیت برتر سیاسی - نظامی جمهوری اسلامی، اساسا به زیان ایران و به سود عراق تهیه و تنظیم شده بود. امریکاییها در تلاش
[ صفحه 111]
جدید خود در نظر داشتند با اعمال فشار بر ایران و تنبیه آن و متقابلا حمایت از عراق، [273] جنگ را خاتمه دهند. این قطعنامه درباره چگونگی آغاز جنگ و وقوع تجاوز ساکت است و در بند سوم، قسمت مقدماتی که از ادامه منازعه اظهار تأسف شده است، به طور ضمنی این مطلب القاء میشود که در مقام تقسیم مسؤولیت حقوقی جنگ، عراق مسؤول آغاز جنگ و ایران مسؤول ادامه آن میباشد. [274] حال آنکه سازمان ملل در همان آغاز جنگ، در صورت برخورد منصفانه و با ارائه راه حل عادلانه، با محکوم کردن متجاوز میتوانست مقدمات پایان بخشیدن به جنگ را فراهم نماید. لیکن به دلیل حفظ منافع اعضاء شورای امنیت، از چنین اقدامی ممانعت به عمل آمد. در عین حال، یکی از عمدهترین و شاخصترین امتیازات قطعنامهی 598 نسبت به قطعنامههای قبلی و اصولا نشانهی تغییر روش شورا، بند 6 است که «تعیین هیأت بیطرف برای تحقیق راجع به مسؤولیت منازعه» را مورد تأکید قرار داده است. [275] .
جمهوری اسلامی ایران در نخستین واکنش در برابر قطعنامه 598، برپایه درکی که در خصوص ماهیت و نحوه تهیه و تنظیم و محتوی آن داشت، قطعنامه را «تکرار قطعنامههای گذشته با اندکی تفاوت» ذکر کرد و اعلام داشت: «نکتهی مثبت در این قطعنامه جستجو برای یافتن جنگ افروز و متجاوز میباشد.» [276] وزیر خارجهی ایران در مصاحبه رادیویی با رادیو تهران اظهار داشت:
«در این قطعنامه نکات مثبتی دیده میشود که کافی نیست. زیرا از عراق به عنوان متجاوز نام برده نشده است.» [277] .
وزارت خارجه ایران در واکنش رسمی نسبت به قطعنامهی 598، در پاسخ به نامهی دبیر کل سازمان ملل که متن قطعنامه را برای وزرای خارجه ایران و عراق ارسال کرده بود، طی بیانیهای اعلام کرد:
«شورای امنیت سازمان ملل بار دیگر با تصویب قطعنامهای غیر عادلانه، از
[ صفحه 112]
ایفای مهمترین وظیفهی خود در حفظ صلح و امنیت بینالمللی عدول نمود... این قطعنامه در شرایطی به تصویب رسیده که امریکا با اعلام تصمیمش مبنی بر اعزام ناوهای جنگی خود به منطقه، بند اجرایی پنجم قطعنامه که درخواست عدم دخالت سایر کشورها در جهت تشدید و گسترش آتش جنگ را دارد، از قبل نقض نموده است.»
در پایان این بیانیه آمده است:
«وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران متعاقبا موضع تفصیلی خود را در قبال کلیه بندهای قطعنامه 598 اعلام خواهد کرد.» [278] .
چند هفته بعد پاسخ مبسوط جمهوری اسلامی ایران به قطعنامه 598 منتشر شد. [279] این پاسخ شامل جوابیهی وزیر امور خارجه ایران به نامهی مورخ 20 ژوئیه دبیر کل بود. در آخرین بند ضمیمهی نامه وزیر امور خارجهی ایران آمده است:
«تلاشهای سازنده و قابل تقدیر برخی از اعضای بیطرف شورای امنیت برای نیل به یک قطعنامهی متوازن و مثبت اگر چه به نتیجه مطلوب نرسید، ولی زمینه را برای ادامهی همکاری جمهوری اسلامی ایران در جهت سوق دادن شورا به سمت یک موضع مؤثر و عادلانه فراهم مینماید. بیتردید اعلام موضع صریح نسبت به مسؤولیت عراق در شروع جنگ، نظیر آنچه از جانب برخی از کشورهای واقعگرا انجام گردیده است، بهترین عنصر در جهت ختم عادلانهی جنگ است.» [280] .
بدین ترتیب، با عدم تأمین خواستههای ایران در قطعنامهی 598، جمهوری اسلامی ایران از پذیرش آن خودداری و در عین حال، به دلیل نکات مثبتی که در قطعنامه وجود داشت از نفی کامل آن نیز امتناع کرد. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، فرمانده عالی جنگ و سخنگوی شورای عالی دفاع، مواضع ایران و دلایل آن را چنین بیان کرد:
«... در این قطعنامه نکات مثبتی دیدیم که حاضر شدیم پیرامون آن
[ صفحه 113]
مذاکره کنیم. جمهوری اسلامی ایران قطعنامهی 598 را به طور کلی رد نکرده است، چون در آن جای بحث میبیند... نکته منفی آن این است که میگوید به محض شروع مذاکره و پیش از شناسایی متجاوز و محاکمهی آن، آتشبس اعلام شود و ما این بند را قبول نداریم. بند مربوط به معرفی متجاوز میتواند به عنوان تنها کلید حل مسائل به شمار آید و این نکتهی مثبتی است، اما باید پیش از اعلام آتشبس انجام شود... ما میگوییم اول متجاوز معرفی شود و بعد راه برای حل مسائل جدی همواره خواهد شد. معلوم است که محاکمه و تنبیه متجاوز و بازپرداخت غرامت از همین اقدام آغاز خواهد شد. اگر این جا به جایی در بندها انجام شود راه هموار خواهد شد.» [281] .
جمهوری اسلامی ایران ضمن اینکه با اعلام مواضع در برابر قطعنامهی 598 سیاست «نه رد و نه قبول» را اتخاذ کرد، در عین حال با اعتقاد به وجود برخی نکات مثبت در قطعنامه، با تأکید بر ضرورت جا به جایی در بندهای قطعنامه و تقدم محکوم کردن متجاوز نسبت به برقراری آتشبس، تلاشهای سیاسی خود را بر همین محور تنظیم و سازماندهی کرد که تا زمان پذیرش قطعنامه از سوی ایران، ادامه داشت. [282] .
عراقیها در اولین واکنش، با پخش سخنان صدام در رادیو عراق مبنی بر عدم پذیرش هر طرحی که شامل «پنج اصل» [283] نباشد، مخالفت خود را با قطعنامه اعلام کردند. لیکن سخنگوی رسمی عراق با تأکید بر این مسئله که «تعبیر رهبران عراقی از قطعنامه مثبت است»، پاسخ رسمی عراق را به نتایج بررسی قطعنامه در جلسه شورای انقلاب و فرماندهی حزب بعث به ریاست
[ صفحه 114]
صدام موکول کردند. [284] پس از 24 ساعت سخنگوی رسمی عراق اعلام کرد: که مجلس عراق به اتفاق آراء این قطعنامه را مورد تصویب قرار داد و اظهار داشت که پذیرش این قطعنامه از سوی ایران از عوامل ضروری برای رعایت متقابل تعهدات دو کشور است. وی گفت: تصمیم یاد شده در گردهمایی فرماندهی سیاسی عراق تحت ریاست صدام اتخاذ شده است. [285] .
عراقیها تصویب قطعنامه را به سود خود ارزیابی میکردند، چنانکه سفیر عراق در لندن ضمن تهدید حمله به کشتیها در خلیج فارس اعلام کرد:
«شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه اخیر خود، در واقع از سیاستهای عراق حمایت کرده و نشان داده که حق با عراق است.» [286] .
امریکاییها در نخستین واکنش پس از تصویب قطعنامه 598، با نگرانی از مخالفت ایران و تخریب تلاشهای سیاسی چند ماه اخیر امریکا، بر «اجرای قطعنامه و ممانعت از تبدیل آن به یک ژست تو خالی»، [287] تأکید کردند. وزیر امور خارجهشان نیز اعلام کرد:
«قبول قطعنامه از جانب ایران به بهبود احتمالی مناسبات ایران و واشنگتن که از سال 1980 در اوج بحران گروگانگیری دیپلماتهای امریکایی در ایران قطع شد، کمک خواهد کرد.» [288] .
تدریجا با آشکار شدن موضع ایران، رئیس جمهوری وقت امریکا، ایران را تهدید کرد:
«... در صورت منفی بودن پاسخ ایران، شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتشبس پیشرو ندارد.» [289] .
روسها با توجه به سیاست خاصی که در این مرحله از جنگ دنبال میکردند، بلافاصله پس از تصویب قطعنامه 598، هیأتی را به سرپرستی یوری ورنتسف، معاون وزیر خارجهی این کشور برای گفتگو دربارهی اجرای
[ صفحه 115]
قطعنامهی 598، راهی تهران کردند. ماهیت تلاشهای شوروی (پیشین) و موقعیت این کشور در منطقه، تحرکات دیپلماتیک روسها را در کانون توجهات قرار داده بود. گر چه اقدامات شورویها غالبا با بدبینی دنبال میشد. چنانکه اسحاق رابین وزیر دفاع اسرائیل در پارلمان این کشور، با توجه به تلاشهای اخیر شوروی بر این مسئله تأکید کرد که این کشور به دنبال «ماهی گرفتن از آب گلآلود» است و مایل است «بحران دائمی در منطقه» وجود داشته باشد تا مطامع خود را از طریق حصول سازش سیاسی به دست آورد. وی اظهار داشت:
«طبق ارزیابیهای مختلف، شوروی قصد دارد برنامه خود را یک سال دیگر اجرا کند، زیرا ارزیابی مینماید طی سال آینده چه تحول مهمی روی خواهد داد.» [290] .
از نظر برخی کارشناسان امور خاورمیانه، شوروی به دلیل رابطه با ایران و عراق به عنوان تنها قدرتی ارزیابی میشد که قادر به یافتن راه حلی برای پایان جنگ میباشد. [291] شورویها نیز همین نقش را برای خود جستجو میکردند، چنانکه گراسیموف مفسر خبرگزاری تاس طی تحلیلی اظهار داشت:
«این یک مناقشه منطقهای است و شوروی و امریکا میتوانند مشترکا همانگونه که در شورای امنیت اقدام کردند برای پایان دادن به آن نیز همکاری کنند.» [292] .
در روند تحولات جنگ، به رغم تصویب قطعنامهی 598 و گسترش درگیری در منطقه خلیج فارس و تشدید فشار به ایران برای پایان دادن به جنگ، به دلیل نادیده گرفتن خواستههای بر حق ایران از یک سو و از سوی دیگر خودداری از هر گونه فشار به عراق برای ممانعت از حملات این کشور به کشتیها و مناطق غیر نظامی ایران، عملا وضعیت مناسب برای خاتمهی جنگ فراهم نشد. از این پس تلاشهای دیپلماتیک ایران مبتنی بر تعیین متجاوز و تقدم آن نسبت به
[ صفحه 116]
برقراری آتشبس بود. عراق نیز متقابلا بر حملات خود به کشتیها افزود و رسما مخالفت خود را با تفکیک «امنیت در حوزه خلیج فارس» و «قطع جنگ» اعلام کرد. [293] .
برابر برخی از شواهد و قرائن، چنین به نظر میرسید که روند تحولات جنگ با توجه به تشدید فشار به ایران به زیان این کشور خواهد بود. در این میان، عراقیها متقابلا اوضاع را به سود خود ارزیابی میکردند. چنانکه صدام طی مصاحبهای در همین زمینه، وضع جنگ را با آخرین روزهای «روزه» تشبیه کرد و گفت: این روزها، دشوار و طاقتفرسا است، ولی از پایان روزه خبر میدهد!! [294] .
تداوم درگیری در خلیج فارس با از سرگیری حملات هوایی عراق
عراقیها پس از تصویب قطعنامهی 598 و حضور نیروهای امریکا [295] در منطقه، روند تحولات جنگ را به سود خود ارزیابی میکردند. صدام در مورد برداشت از واکنش احتمالی ایران و بحثهای مطروحه در جلسه فرماندهی مرکزی عراق میگوید:
«در مرکز فرماندهی ما پیرامون این قطعنامه بحث و بررسی شد و بعضی از برادران ما تصور میکردند که ایران به هنگام صدور این قطعنامه حتما به مخالفت خواهد پرداخت و مانند گذشته عمل خواهد کرد ولی من گفتم نه، این دفعه ایرانیها این قطعنامه را رد نخواهد کرد. چون از اوضاع عمومی و خصوصی این چنین نتیجهگیری میشود که این قطعنامه را نه رد میکنند و نه میپذیرند.» [296] .
[ صفحه 117]
عراقیها بر پایه این درک تصور میکردند ایران به دنبال «وقت کشی» است تا ضمن تحرکات دیپلماتیک [297] مقدمات اجرای عملیات در جبهه زمینی را فراهم سازد. به همین دلیل، عراقیها از سرگیری حملات هوایی علیه منابع و تأسیسات نفتی ایران را پیریزی کردند تا بدین وسیله با گسترش دامنه بحران، زمینهی خاتمه بخشیدن به جنگ و رها شدن عراق از فشارهای همه جانبه را فراهم سازند.
بر پایه این اهداف، عراقیها پس از تهدید به از سرگیری حملات هوایی علیه ایران، [298] حملات خود را به تأسیسات نفتی [299] و کشتیهای تجاری و نفتکشها آغاز کردند. همچنین نیروی هوایی عراق شش شهر ایران را مورد حمله قرار داد. سفیر عراق در امریکا در توجیه از سرگیری حملات هوایی عراق به تأسیسات نفتی ایران اعلام کرد:
«این حملات در حالی صورت گرفته است که عراق قطعنامهی شورای امنیت را قبول کرده ولی ایران آن را رد کرده است.» [300] .
وی همچنین اظهار داشت:
«مادامی که جنگ ادامه دارد، عراق خود را مجاز به حمله به هر نقطه از خاک ایران میداند.» [301] .
ایران با توجه به موقعیت جدید و احتمال افزایش فشارهای [302] عراق با حمایت امریکا و کشورهای منطقه، پیش از این اعلام کرده بود بمبارانهای عراق را از طریق حمله علیه حامیان این کشور تلافی خواهد کرد. [303] به همین
[ صفحه 118]
دلیل، متعاقب از سرگیری تهاجمات هوایی عراق، مقابله به مثل ایران محتمل به نظر میرسید. در چنین وضعیتی، برای نخستین بار یک کشتی امریکایی با پرچم پاناما در آبهای دریای عمان با مین برخورد کرد. خبرگزاری رویتر به هنگام مخابره خبر به این مسئله اشاره کرد که برخورد این نفتکش با مین به فاصله سه روز پس از مانور دریایی ایران [304] (موسوم به مانور شهادت در خلیج فارس) در آبهای منطقه و تمرین عملیات مینگذاری توسط قایقهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صورت گرفته است. [305] در سایر گزارشهای نظامی، به نقل از کارشناسان نظامی در مورد اقدام احتمالی ایران تحلیلهایی منتشر شد که قابل توجه بود. کوردون مارتین خبرنگار امور دیپلماتیک لندن به نقل از یکی از کارشناسان مؤسسه نیروهای متحد سلطنتی انگلیس میگوید:
«عملیاتی که نیروهای احتمالا انجام خواهند داد مینگذاری را نیز شامل خواهد شد. زیرا مینگذاری کاری محدود است و چندان تحریکآمیز نیست و زمینه محدودی برای اقدام تلافیجویانه امریکا فراهم میکند. به این ترتیب، مینگذاری با استراتژی حکومت ایران که مبتنی بر خودداری از برخورد جدی با امریکاست، سازگار است.» [306] .
در همین چارچوب، پس از اصابت کشتی پانامایی با مین و کشف مینهای جدید در دریای عمان، سخنگوی پنتاگون، برای نخستین بار به طور آشکار و رسمی ایران را مقصر قلمداد کرد.
واکنش رسمی امریکاییها، نشان دهنده تلاش جدید آنها برای گسترش حضور درمنطقه، با وارد ساختن فشار بر کشورهای اروپایی برای ارسال ناو و
[ صفحه 119]
مینروب [307] و همچنین فراهمسازی مقدمات اقدام نظامی علیه ایران بود. برپایه همین درک، رئیس جمهور وقت ایران در نماز جمعه تهران اعلام کرد: «امریکا به دنبال بهانه است تا جنگ علیه ایران را آغاز کند.» سپس ایشان تأکید کرد که ایران به کشتیهای جنگی امریکا حمله نخواهد کرد مگر اینکه مورد حمله قرار گیرد. ایشان در بخش دیگری از سخنان خود در مورد ماهیت تلاشهای امریکا اظهار داشت:
«امریکا احساس میکند که جمهوری اسلامی در حال پیروز شدن در جنگ با عراق است. بنابراین به دنبال بهانهای است تا در جنگ به نفع عراق مداخله کند.» [308] .
امریکاییها برای رها شدن از اتهام مداخله به سود عراق و با نگرانی نسبت به از سرگیری حملات هوایی عراق علیه تأسیسات اقتصادی و نفتی ایران، به طور مستقیم و همچنین از طریق کویت و عربستان از عراق درخواست کردند تا زمان صدور قطعنامه دوم شورای امنیت در مورد مجازات ایران، از حمله خودداری کند. روزنامه القبس در گزارش خود نوشت:
«دولت امریکا به عراق اطلاع داده است که از حمله به تأسیسات ایران خودداری نماید تا از وقوع یک برخورد نظامی میان ایران و امریکا در آبهای خلیج فارس جلوگیری شود.» [309] .
عراقیها ضمن اظهار ناخرسندی نسبت به درخواست امریکا، بلافاصله در روزنامه القادسیه، ارگان وزارت دفاع این کشور، طی مقالهای تخریب کامل تأسیسات اقتصادی ایران را به عنوان تنها راه برای تحت فشار قرار دادن این کشور جهت پایان دادن به جنگ توصیف کردند. [310] .
[ صفحه 120]
صدام نیز با استفن مولارنر، نماینده امریکا به گفتگو و تبادل نظر پرداخت. [311] در واقع، عراقیها در نظر داشتند با از سرگیری حملات خود، زمینهی تشدید بحران در منطقه را فراهم نمایند و در نتیجهی این وضعیت، فشار امریکا و کشورهای منطقه به ایران افزوده شود